بعد از دیدن «چ» بد نیست نگاهی به سایت محمد قائد بیندازیم:
«دو هفته پس از توقيف ابدى آيندگان در
16 مرداد 58،
خونينترين نبرد مسلحانۀ ايران
پس از وقايع نيمۀ دهۀ 20
درگرفت. در پاوه با
هليكوپتر تفنگچى پياده كردند (شايد تا نگذارند عبدالرحمن قاسملو كه از آذربايجان
غربى به نمايندگى مجمع بررسى پيشنويس قانون اساسى انتخاب شده بود به تهران بيايد)
و جماعتى كشته و زخمى و تيرباران شدند. آيندگان اگر
در آن زمان منتشر مىشد اعضاى تحريريهاش حتماً مىكوشيدند براى خوانندگان روشن
كنند چه كسى چرا و چگونه كشتار راه انداخت، و به
احتمال بسيار زيادبه چنگ خلخالى مىافتادند.
ميناچى و معاونش مهدى ممكن كه در برابر دوربين
تلويزيون، از جمله، خیلی راحت ادعا مىكردند آيندگان نقشۀ لولههاى
نفت و طرز انفجار آنها را چاپ كرده است در چنان موقعيتى لابد به پروندهاى قطور در
برابرشان اشاره مىكردند و مىگفتند اینها اسناد دخالت مستقيم آن روزنامه در وقايع
پاوه است. دروغ وقتى براى
خدا باشد عين حقيقت است. اما
ويراستاران آيندگان در
زمان درگيرى پاوه در زندان بودند.»
http://www.mghaed.com/ay/shock-2.htm
«در مرداد 58 امام راحل در ديدار با نمايندگان منتخب مجلس خبرگان
به ”عزالدّين حسينی فاسد“ سخت تاخت و گفت ”همين طور قاسملو[ی] فاسد كه لابد اينجا
نيست“ اگر حضور میداشت میداد او را بگيرند. آنچه سبب شد عبدالرحمن قاسملو نتواند به
تهران بيايد (و درجا بازداشت شود) نبردی بود كه در خيابانهای شهر پاوه راه افتاد
زيرا محيط كوچك بود، نيروهای محلی قوی بودند و نشمردن آرای او (در حوزۀ آذربايجان
غربی) ميسر نشد.
و بازاريان متعهد اعلاميه دادند ”ما خواهان اعدام عزالدّين حسينی و
قاسملو دو سمبل فساد و فاسدترين مفسدين هستيم. به همين مناسبت و برای پشتيبانی از اين
خواست امروز بازار تعطيل میباشد.“ چه
كسی بنا بود نمايندۀ مردم را بازداشت و اعدام كند؟
دخالتنكردن تفنگ در سياست فقط محدود به رقابت در داخل جرگۀ كوچك خوديهاست
كه میبينيم مدام كوچكتر میشود. و نهايتاً دارندۀ تفنگ است كه تعيين میكند
چه كسانی همچنان خودی و مساوی و معتبرند.»
«ﻫﻔﺘة آﺧﺮ ﻣﺮداد ٥٨ ﻧﺘﺎﻳﺞ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎن اعلام ﺷﺪ. ﻋﺒﺪاﻟﺮﺣﻤﻦ
ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﻳﻜﻲ از ﺳﻪ ﻣﻨﺘﺨﺐ
آذرﺑﺎﻳﺠﺎن ﻏﺮﺑﻲ ﺑﺮاي آن ﻣﺠﻠﺲ ﺑﻮد. در ﻛﺮدﺳﺘﺎن ﺗﻨﺶ داﺋﻤﻲ و درﮔﻴﺮيﻫﺎي
ﭘﺮاﻛﻨﺪه ﺟﺮﻳﺎن داﺷﺖ. ﻛﺴﺎﻧﻲ از
ﻣﺎﻫﻬﺎ ﭘﻴﺶ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺑﺮﻗﺮاري ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻧﻈﺎﻣﻲ در ﻛﺮدﺳﺘﺎن ﺑﻮدﻧﺪ (ﺗﺎ
اواﺳﻂ دﻫة ٧٠, ﺟﺎدهﻫﺎي ﻛﺮدﺳﺘﺎن روزﻫﺎ
در دﺳﺖ ﻧﻴﺮوﻫﺎي دوﻟﺘﻲ, و ﺷﺒﻬﺎ در دﺳﺖ ﻣﺮدم ﻣﺤﻠﻲ ﺑﻮد).
در ﭘﺎوه، ﺷﻬﺮي ﺻﺪﻫﺰارﻧﻔﺮي، ﻋﺪهاي ﻃﻲ ﺗﺠﻤﻌﻲ ﺧﻮاﺳﺘﺎر اﺳﺘﻘﺮار
ﭘﺎﺳﺪارﻫﺎ در ﺷﻬﺮ ﺷﺪﻧﺪ. در ﻣﺤﻴﻄﻲ
ﻣﺘﺸﻨﺞ ﭘﺮ از آدم ﻣﺴﻠﺢ، ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻳﻨﻜﻪ اوﻟﻴﻦ ﺗﻴﺮ را ﭼﻪ ﻛﺴﻲ از ﻛﺠﺎ
ﺷﻠﻴﻚ ﻛﺮد ﺑﻴﻨﻬﺎﻳﺖ دﺷﻮار اﺳﺖ. در ﺣﻤﺎﻳﺖ
از آن ﮔﺮوه، ﺑﺎ ﻫﻠﻴﻜﻮﭘﺘﺮ ﻧﻔﺮات ﺷﺒﻪﻧﻈﺎﻣﻲ ﭘﻴﺎده ﻛﺮدﻧﺪ و زد و
ﺧﻮردي ﺧﻮﻧﻴﻦ در ﮔﺮﻓﺖ. رادﻳﻮـﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن
ﻗﻄﺐزاده ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﺗﻜﺮار ﻣﻲﻛﺮد در ﭘﺎوه ﺳﺮ ﺑﺮﻳﺪهاﻧﺪ. آﻳﺖالله
ﺧﻤﻴﻨﻲ ﺑﺎ ﻋﺘﺎب ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮد اﮔﺮ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ
ﻧﺠﻨﺒﻨﺪ از ﻗﻢ ﺑﻪ ﺗﻬﺮان ﻣﻲآﻳﺪ و ﭼﻮﺑﻪﻫﺎي دار ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ
را ﻣﺠﺮم و ﺗﺤﺖ ﺗﻌﻘﻴﺐ اعلام ﻛﺮدﻧﺪ و آﻣﺪن
او ﺑﻪ ﺗﻬﺮان ﺑﺮاي ﺷﺮﻛﺖ در ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎن، و ﻫﺮ ﻣﻨﻈﻮر دﻳﮕﺮي، ﻣﻨﺘﻔﻲ
ﺷد.
آﻳﺎ درﮔﻴﺮي ﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮد ﻛﻪ داراي ﻧﻤﺎﻳﻨﺪهاي در ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎن
ﺷﺪه ﺑﻮدﻧﺪ؟ (ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻛُﺮد ﻗﺎﻋﺪﺗا ﺑﺎ
اﻧﺘﺨﺎب ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﺑﺎﻳﺪ دﺳﺖ ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﭼﻪ ﺧﻮاﻫﺪ
ﺑﻮد) ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﻧﺪة اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻧﺸﺪه ﺑﻮدﻧﺪ ﺧﻮاﻫﺎن درﮔﻴﺮي ﺑﻮدﻧﺪ؟ ﻧﻴﺮوﻫﺎي ﺷﺒﻪﻧﻈﺎﻣﻲ دوﻟﺘﻲ
در ﭘﺎوه ﭼﻪ ﺗﻌﺪاد ﻃﺮﻓﺪار ﻣﺤﻠﻲ داﺷﺘﻨﺪ؟ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎيِ
افـ٤ و ﻫﻠﻴﻜﻮﭘﺘﺮي ﻛﻪ ادﻋﺎ ﻣﻲﺷﺪ ﺳﻘﻮط ﻛﺮد ﺑﺎ آﺗﺶ ﭼﻪ سلاﺣﻲ ﺳﺮﻧﮕﻮن
ﺷﺪ؟ ﻧﻴﺮوي ﻫﻮاﻳﻲ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ
واﻗﻌا ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻲ ﺳﺮﻧﮕﻮن ﺷﺪ؟ اﮔﺮ ﺷﺪ، سلاح ﺿﺪﻫﻮاﻳﻲ از ﻛﺠﺎ آﻣﺪ
و ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻛﺠﺎ رﻓﺖ؟ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﭼﻤﺮان,
ﺷﺎﮔﺮد ﻗﺪﻳﻤﻲ ﻣﻬﺪي ﺑﺎزرﮔﺎن و ﻣﻌﺎون او، در ﭘﺎوه ﭼﻪ ﻣﻲﻛﺮد و ﻧﻘﺶ
او در آن وﻗﺎﻳﻊ ﭼﻪ ﺑﻮد؟ در ﻧﻴﺮوي زﻣﻴﻨﻲ ﻛﻪ دﺧﺎﻟﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ در ﻣﺎﺟﺮا ﻧﺪاﺷﺖ اﻣﺎ از ﻫﻠﻴﻜﻮﭘﺘﺮﻫﺎﻳﺶ
ﺑﺮاي اﻧﺘﻘﺎل ﻧﻔﺮات اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮدﻧﺪ، اﻓﺴﺮﻫﺎ ﭼﻪ ﻧﻈﺮي
داﺷﺘﻨﺪ؟ ﭼﺮا ﭘﺎوه ﺑﺮاي ﺻﺤﻨة درﮔﻴﺮي اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ؟
ﺣﻀﻮر ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ، رﻫﺒﺮ ﺣﺰب دﻣﻮﻛﺮات ﻛﺮدﺳﺘﺎن اﻳﺮان، در ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎن
ﺗﺤﻤﻞﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺑﻮد. ﻇﺎﻫﺮا ﻣﺼﻤﻢ
ﺑﻮدﻧﺪ ﻧﮕﺬارﻧﺪ ﭘﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﺗﻬﺮان ﺑﺮﺳﺪ. ﻓﻀﺎ ﻫﻨﻮز ﺑﺮاي ﺗﺮور ﻳﺎ ﺣﺘﻲ
ﺑﺎزداﺷﺖ او ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺒﻮد. آن ﺣﻀﻮر
ﭼﺸﻤﮕﻴﺮ و دﻙوﭘﺰ و ﻛﺮاوات و ﻋﻜﺲ و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺧﺎرﺟﻪ و ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ
ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎﻳﻨﺪة ﻣﺮدم در اوﻟﻴﻦ
ﻣﺠﻠﺲ ﺟﻤﻬﻮري ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎﻳﻲ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ داﺷﺖ و اﻳﻦ ﺳﺎﺑﻘﻪ را اﻳﺠﺎد
ﻣﻲﻛﺮد ﻛﻪ ﻫﺮ آدم ﻧﺎﺑﺎﺑﻲ ﺻﺮﻓا ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ْ رأي آوردن ﭘﺸﺖ ﺗﺮﻳﺒﻮن ﺑﺮود و گل ﻛﻨﺪ.
در آن ﺳﺎﻟﻦ, دامه اﻓﺎﺿﺎﺗﻪﻫﺎ ﺗﺤﺖاﻟﺸﻌﺎع ﻛُﺮد ّﺳﻨﻲِ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻗﺮار
ﻣﻲﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ مکلاي ﻫﻢوزن او رﺣﻤﺖالله ﻣﻘﺪم ﻣﺮاﻏﻪاي ﺑﻮد. در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ در ﺑﺮاﺑﺮ
دﻓﺘﺮ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و داﻧﺸﮕﺎه و در ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻲزدﻧﺪ ''راه ﻣﺎ راه ﻋﻠﻲﺳﺖ. ﺑﺮو ﮔﻢ ﺷﻮ
ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ" و ''ﻣﺮگ ﺑﺮ ﻟﻴﺒلار"، ﺑﺎﻣﺰه ﻣﻲﺑﻮد ﻛﻪ اﻳﻨﻬﺎ ﺳﺘﺎرهﻫﺎي ﻣﺤﻔﻞ ﻓﻘﻬﺎ ﺷﻮﻧﺪ.»
این هم مصاحبهای با زیباکلام در مورد شخصیت چمران.