۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

زندگی پوستِ خنکِ شانه‌های برهنه‌‎ی زنی است.‏

۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

همیشه نشسته‌ام و فکر می‌کنم دارم چیزهایی می‌نویسم। با خودم یا آدم‌های تویِ ذهنم حرف می‌زنم। اما وقتی می‌آیم فکر کنم که چه چیزی می‌گویم، می‌بینم هیچ کلمه‌ای نیست। بازی گفتن است فقط। بازی نوشتن.