۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

طنزنویسی به نرخِ روز

بعد از بالا گرفتنِ ماجرایِ اعتراض به طنزِ ژوله و ژوله‌ای، کسانی گریبان درانده‌اند که اگر طنزنویس این‌ها را ننویسد و با جنسیتِ آدم‌ها شوخی نکند، پس چه کند؟ سنگرِ مثالی‌شان هم طبقِ معمول طنزهایِ خارجی و البته فرندز است.
به گمانِ من مشکل اینجاست که این‌ها نمی‌دانند کُجایِ سُرنا فوت‌کردنی است. مساله نه در فرو رفتنِ میل‌لنگِ خاور است و نه در بیرون آمدنِ شیر سماور. که طنزنویسِ معرکه، لابد برای عقب‌نشینیِ استراتژیک و تجدیدِ قُوا برایِ وارد آوردنِ ضربتِ خنده‌داری دیگر، شتاب‌زده دست به حذف این‌ها زده است.
مساله اینجاست که در یک لایه پایین‌تر، طنزنویسان و طنزپسندان و دیگرانی از جامعه، بر این خیال‌اند که جنسِ زن «کار»ی از دستش بر نمی‌آید. چه داوریِ فوتبال، چه تشویقِ تیمِ فوتبال، چه هورا کشیدن برای سعید معروف، چه قضاوت، چه وکالت و چه هر کارِ «مردانه»یِ دیگری. اینان «کار» زن را نه با کیفیتِ کاری که زن انجام می‌دهد، که با کیفیت بدنش سنجه می‌زنند و به نظرشان زنان تنها از راهِ به خدمت گرفتنِ اندامِ زنانه و «فریفتنِ مردان» می‌توانند روی صندلیِ وکالت و قضاوت بنشینند.
درنگی کوتاه در موردِ همان سریالِ فرندز می‌تواند روشن کند که شخصیت‌هایِ زنِ آن سریال چقدر متفاوت‌اند با شخصیت‌هایِ زنِ سریال‌ها، فیلم‌های طنزِ وطنی. سریال‌ها و فیلم‌هایی که حالا دیگر باید تئاترهایِ زرق و برق‌دارِ ایرانشهریِ کمدی را هم به فهرست‌شان اضافه کنیم. ریچل طراحِ لباسی می‌شود برای یکی از بهترین برندهای جهان، مونیکا سرآشپزِ یکی از بهترین رستوران‌های نیویورک است و شخصیتِ فیبی گرچه هجویه‌ای است بر هیپی‌هایِ دهه‌های شصت و هفتاد (و نه هیپی‌هایِ زن)، اما هر جا که لازم باشد می‌تواند کار کند. در کدام سریالِ کمدیِ وطنی زنی را سراغ دارید که اهلِ کاری باشد؟ که باهوش باشد؟ که هویتش فراتر از مردان تعریف شود؟ لابد دلیل می‌آورید که صدا و سیمایِ ضرغامی نمی‌گذاشت این شخصیت‌ها روی صفحه‌ی تلوزیون برود، اما چنین استدلالی هم در بهترین حالت، تنها نان-به-نرخ-روز-خوریِ استدلال‌کُننده را نشان می‌دهد.
پی‌نوشت: در تحریریه‌ی روزنامه‌ای، مردی روشن‌اندیش که در حوزه‌یِ صفحه‌یِ آخر فعالیت می‌کند، به همکارِ زنی اعتراض می‌کرد که تو که نمی‌دونی والیبال چیه، برایِ چی می‌ری ورزشگاه بازی ایرانو ببینی؟ خوشبختانه امتیازِ میزبانیِ والیبال از ایران ستانده شد و حالا خیالِ دوست‌مان احتمالاً راحت‌تر است که خطرِ ورودِ زنان به تفریحِ تشویقِ والیبالیست‌ها، از بیخِ گوش‌مان گذشته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر