با حسابی سرانگشتی در مضحکهی «همون هنرمندان اسپانسری که رفتهن برزیل» معلوم میشود سفر به برزیل و اقامت در آن کشور برای چند روز و دیدن چند تا بازی از نزدیک و قر و قمبیلی به کمر انداختن، دویست میلیون تومان هزینه دارد. میشود حدود شصت هزار دلار. میشود خیال کرد سر و ته ماجرا با 30 هزار دلار هم همآمدنی است. یعنی بسیاری از ما که حسودی میکنیم به هنرمندان عزیز که با اسپانسر رفتهاند تا چند روزی شلوارکی به پا کنند و شکمی از عزا در بیاورند و عکسهای کول سلفی با پرچم ایران بگیرند، این سی هزار دلار ته جیبمان پیدا نمیشود که نمیشود. حالا تو هی بگرد. آن هنرمندان عزیز هم جیبشان خالیتر از ما. وگرنه که نه اسپانسری لازم بود نه قشونکشیای و نه محمدرضا شریفینیایی. میتوانستند با رفقا بروند برزیل و چار تا عکس پاپاراتزی ازشان در بیاید و برود توی صفحات «عکسهایی که تا کنون ندیدهاید» فیسبوک و قال قضیه کنده شود. کون تابناک و خبرآنلاین و غیره و ذالک هم نسوزد و نیازی هم به جوابیههای آبکی نباشد با این استدلال که «خوب کردم دو میلیارد خرج کردم. بقیه هم دارند هزار هزار میلیارد میزنند به جیب و دو میلیارد که سهل است.»
این که ته جیب ماها سیهزار دلار پیدا نمیشود عیبی ندارد. ولی آخر آنانی که خودشان را به تلویزیون و سینما و فرهنگ بخشنامهای مملکت فروختهاند دیگر چرا؟ اگر این همه برای این است که باز هم با اسپانسر بروند جام جهانی چه حاصل؟ نباید شیشکی بست؟
این که ته جیب ماها سیهزار دلار پیدا نمیشود عیبی ندارد. ولی آخر آنانی که خودشان را به تلویزیون و سینما و فرهنگ بخشنامهای مملکت فروختهاند دیگر چرا؟ اگر این همه برای این است که باز هم با اسپانسر بروند جام جهانی چه حاصل؟ نباید شیشکی بست؟