۱۳۹۳ آبان ۲۴, شنبه

دست‌افشانی در خیابان‌های پیش از 88



سرگشتگی‌هایِ بعد از خردادِ 88 اجازه نداد درباره‌ی روزهای پیش از انتخابات بیندیشیم و بنویسیم. اما بعضی حرکت‌هایِ خودجوشِ این یکی دو روز تصویری از آن روزهای منتهی به آن نقطه‌ی عطف را برایم زنده می‌کند.
روزها و شب‌هایِ منتهی به انتخابات هشتاد و هشت، چیزی درونِ آدم‌های شهر موج می‌زد که روز و شب را براشان در هم می‌تنید. کنشِ سیاسیِ آن روزها حضور در خیابان بود و بحث و شادی و روبانِ سبز و علامتِ پیروزی. اما آن تصویرِ خاص که گفتم تصویرِ جوانک‌هایی بود در خیابان جردن، سوار بر پرایدی که کلمه‌یِ «احمدی‌نژاد» رویِ بدنه و شیشه‌هایِ آن خطاطی شده بود. یکی دو تا از جوانک‌های پرایدنشین هم از ترافیکِ موجود بهترین استفاده را کرده بودند و از ماشین پیاده شده بودند و دست‌افشانی می‌کردند. بعد از رد و بدل شدنِ گفت‌وگویی بینِ آنها و دیگرانی که باور داشتند «آخر هفته، احمدی رفته»، یکی از آن جوانانِ دست‌افشان چیزی گفت که به قول بزرگی، چون چراغی در دیده‌ام می‌درخشد: همین دو سه شب را داریم، بیایید خوش بگذرانیم، ما هم از خودتانیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر