۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

درباره‌یِ حضورِ شورت

امثال شاهین نجفی و دوستان، بیش از آنکه بتوانند تغییری در شرایطِ کنونی پدید بیاورند، خود فراورده‌یِ شرایطِ کنونی‌اند. شرایطی که از سویی از پروراندنِ هنر (در ساده‌ترین معنایِ آن، یعنی مهارت) عاجز است و از سوی دیگر هر کسی را که زیستنی می‌خواهد ذرّه‌ای متفاوت با زیستنِ بخشنامه‌ایِ دولت، به بیرون از مرزها می‌راند. نتیجه اینکه ایرانیانِ بسیاری به شیوه‌یِ ناصرالدین شاه روانه‌یِ فرنگ می‌شوند و مایه‌یِ سرافکندگیِ مرز و بومِ کوروشِ کبیر که منشورش کونِ دو عالم را پاره کرده.
نجفی هم می‌توانست همینجا بماند و ماهی یکی دو بار مزخرفاتش را در کنار محسن یگانه و فرزاد فرزین در سالن همایش‌های برجِ میلاد به نمایش بگذارد و پولِ خوبی هم به جیب بزند. ما هم می‌گفتم مفتِ چنگش. می‌توانست حتی موسسه‌ای به نام پاسخ برایِ خودش باز کند و کسانی را با اندیشه‌هایِ نابِ آن‌وری نشئه کند. باز هم می‌گفتیم مفتِ چنگش. اما شد آنچه شد. پایین کشیده شد در حالی که شورتی هم در کار بود. هیچ اهمیتی هم ندارد البته. در تاریخ پایین‌کشیدن‌هایی بوده‌اند بدونِ شورت و بسیار موثرتر.
به گمانِ من، دِرنگیدن در مورد شرایطِ پیش از پایین آمدنِ شلوار نجفی -بدونِ توجه به حضورِ شورت- بسیار روشنگرتر از دعوا بر سرِ آن است. شرایطی که بعد از بالا کشیده شدن هم تغییرِ چندانی نکرده و می‌شود همچنان به همان سرعت و دقت به آن اندیشید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر