۱۳۹۲ اسفند ۱۸, یکشنبه


مدرس یک زمانی مجری برنامه‌یِ دوست‌نداشتنی‌ِ نیم‌رخ بود. چند ماه از مجری‌گری‌ش گذشه بود و با تیپ و ظاهرِ استانداردِ نوجوون‌هایِ پایتخت‌نشین در دورانِ خاتمی توی برنامه ظاهر می‌شد. یادمه یک روز بیننده‌ای انتقاد کرده بود که این چه وضع و ظاهری است؟ غربی‌ شده‌اید؟ یا یه چیزی تویِ همین مایه‌ها. پاسخِ مدرس، پاسخی بود که از اون زمان تا الان چون چراغی در دیده‌یِ من می‌درخشد. پاسخش این بود: این ظاهریه که اکثرِ بیننده‌های این برنامه از من خواستن و من دارم چیزی می‌پوشم که به سلیقه‌یِ اونا نزدیک باشه.
اون زمان برام این سوال مطرح بود که آیا این مجری خودش هیچ سلیقه‌ای برای انتخابِ پوشش نداره؟ ینی چیزی رو که می‌‌پوشه دوست نداره؟ فردیت و طرزِ فکر نداره؟
این روزها می‌شه زیر نوری که از چراغِ مفهومِ «سلبریتی» می‌تابه اون ماجرا رو تماشا کرد. سلبریتی‌ها آدم‌هایی هستن که هزاران، صدهزاران و حتی میلیون‌ها نفر می‌شناسن‌شون و اخبارشون رو دنبال می‌کنن. هزاران نفری که احتمالا فرصتِ حرف زدن با شخصِ سلبریتی رو هیچ گاه نخواهند داشت. اما آقا یا خانمِ سلبریتی باید همیشه رضایتِ این هزاران نفر رو
در نظر بگیره و حواسش باشه که «افکارِ عمومی» رو نخراشه. سلبریتی‌ها برایِ کسانی زندگی می‌کنن که هیچ گاه ارتباطی مستقیم با اونها نخواهند داشت.
سلبریتی‌ها تجسمِ فانتزی‌هایِ عامیانه‌ن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر