ایستاده مُرد ادوارد نیوگیت. شاید باورتون نشه، ولی وقتی مُرد جایِ چندین زخمِ قدیمی روی سینهش بود و پوستِ پُشتش مثلِ پوستِ صورتِ دختریِ باکره صاف. ادوارد و دار و دستهش سه بار حملهیِ ارتشِ دولت رو عقب روندن و 1470 سرباز، 15 تا سرگُرد و 3 تا سرهنگ رو پوست کَندَن و گوشت و استخونشون رو به درختایِ خُشکشده از خُشکسالی آویزون کردن که دستههایِ بعدیِ دولت بدونن سرنوشتشون چی خواهد بود. دستههایِ بعدی تنها چشمشون به استخونایِ دستههایِ قبلی افتاد. لاشخورا گوشتایِ تنشون رو ظرفِ یکی دو روز میخوردن.
بگذریم.
وقتی ادوارد مُرد ادوارد نیوگیت، 132 زخمِ شمشیر و 267 گلولهیِ کامبرین و 3 تا گلولهیِ توپ رویِ پوست و تویِ تنِ خودش داشت از اون جنگِ آخر. بعد از اینکه ادوارد مُرد و دیگه حرکتی نکرد، کسی جرات نداشت بره طرفِ جنازهش. کسی نبود خاکش کُنه. همه منتظر موندن تا موقرمز از اون طرفِ دنیا بیاد و یه دستی جنازهیِ ادواردو کول کُنه و ببره جایی که باید میبُرد. هیچ لاشخوری تا اومدنِ موقرمز، حتّی نوکش رو به گوشتِ جَسدی از اون جنگِ آخر، نزدیک هم نکرده بود.
بگذریم.
وقتی ادوارد مُرد ادوارد نیوگیت، 132 زخمِ شمشیر و 267 گلولهیِ کامبرین و 3 تا گلولهیِ توپ رویِ پوست و تویِ تنِ خودش داشت از اون جنگِ آخر. بعد از اینکه ادوارد مُرد و دیگه حرکتی نکرد، کسی جرات نداشت بره طرفِ جنازهش. کسی نبود خاکش کُنه. همه منتظر موندن تا موقرمز از اون طرفِ دنیا بیاد و یه دستی جنازهیِ ادواردو کول کُنه و ببره جایی که باید میبُرد. هیچ لاشخوری تا اومدنِ موقرمز، حتّی نوکش رو به گوشتِ جَسدی از اون جنگِ آخر، نزدیک هم نکرده بود.
سفر با زیل
پاسخحذفیادته یه پسره بود که اومده بود پشته درب سی دی کلوپ برق بست نشسته بود که آقا این در کی باز میشه، بعد از ۳ روز پشت دخل سی دی کلوپ بود.
:)))) یادمه یادمه عالی بود! الان کجاست؟ دلم براش تنگ شده.
پاسخحذفالان سربازه. منم دلم براش تنگ شده.
پاسخحذفکجاهایی؟ ببینیمت.
پاسخحذفخونهمونم :ی یه قراری بذاریم تئاتری سینمایی بریم.
پاسخحذف