حسِ جالبی داشت جلسهیِ دفاع. در برابرِ نقدِ داورایی قرار گرفتم که نه کارم رو فهمیده بودن و نه تسلّطی رویِ موضوع داشتن و بدتر اینکه فکر میکردن رویِ موضوع مسلطن. تلاش کردم توضیح بدم جریان از چه قراره ولی در نیمهراه پشیمون شدم. دیدم بیفایدهس و فقط باید نشست و دید که آخرش چی میشه.
کارم بینقص نبود و همچین ادعایی هم نداشتم، خودم به شکلِ یه پروژهیِ بلندمدّت بهش نگاه میکنم. ولی انتظار داشتم بحث و درگیری تویِ حوزهای که طرحش رو ریخته بودم پیش بره، نه تویِ فضایِ ذهنیِ پوسیدهیِ دو نفر آدمِ خودخفنپندار.
کارم بینقص نبود و همچین ادعایی هم نداشتم، خودم به شکلِ یه پروژهیِ بلندمدّت بهش نگاه میکنم. ولی انتظار داشتم بحث و درگیری تویِ حوزهای که طرحش رو ریخته بودم پیش بره، نه تویِ فضایِ ذهنیِ پوسیدهیِ دو نفر آدمِ خودخفنپندار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر