۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

تهران؟
آروم می کنه، یه کم جلوتر وامیسته. درو باز می کنه. تهران میرید آقا؟ برو بالا بشین. می رم بالا. اووووه، حجم آدمایی که همه خوابن. بعضی ها پاشون رو گذاشتن روی اون یکی صندلی. طوری که راهروی کوچیک بسته شده. از روشون، کنارشون آروم رد می شم. صندلی ها رو نگا می کنم. اونایی که یه نفری هستن، همون یه نفر ولو شده توی دو تا صندلی. یه صندلی خالی پیدا می کنم. می شینم توش. اس ام اس می زنم که من توی اتوبوسم. اس ام اس می زنه که سفر خوش. شاگرد شوفر شکم گنده با گرم کن آبیش می آد بالای سرم. چند ثانیه طول می کشه تا بفهمم برای چی اومده. چقد می شه آقا؟ شیش تومن. بفرمایین این پنج تومنی رو بگیرین... اینم هزار تومن باقیش. موبایلو سر می دم توی کوله. کوله رو بلند می شم بذارمش اون بالا که می شه چیز میز گذاشت. تا می آم بشینم می بینم اون آدمی که خواب بود بغل دستم، پهن شد روی صندلیم. نگاش می کنم. این طرف و اون طرف رو نیگا می کنم. یه صندلی خالی دیگه. می رم اونجا می شینم. پلیر رو در می آرم. گادبلاف. چشمامو می بندم. تاریکه بیرون. فک می کنم که خب همه چیم توی کوله مه الان. مدارک، پول، حتا شلوار راحتیم. خب اصلن ارزش نداره بیدار شم ببینم نیست. می رم برش می دارم می آم می گیرم می خوابم مثلن. گادبلاف چهل دقیقه ش تموم می شه و هنوز بیدارم. پلیر رو سر می دم توی کوله. یه کم می خوابم. بیدار می شم. می خوابم. بیدار می شم. اتوبوس وامی ایسته. پنچر شد؟ نه یه اتوبوس دیگه هم جلوشه. ها راننده رفته ساعت بزنه. برمی گرده. را می افته. می خوابم. بد می پیچه. بیدار می شم. می خواست بزنه به چیزی؟ نه. جاده پیچاش زیادی می پیچن. شاگرد شوفر می آد می زنه پس کله ی یکی توی اون یکی صندلی. بیدارش می کنه. رسیده لابد به مقصدش. آخ جون! دو تا صندلی خالی. حالا می تونم راحت بگیرم بخوابم. سعی می کنم مچاله شم که جا بشم توی این دو تا صندلی. نمی شم. پیش خودم فک می کنم اینایی که دو صندلیانه خوابیدن چی کار کردن پس؟ هوم لابد به خاطر اینه که کفش پامه. درشون می آرم. بازم نمی شه دو صندلیانه خوابید. بی خیال. مثل آدم سعی می کنم بخوابم. می خوابم. بیدار می شم. می خوابم. بیدار می شم. به راننده نگا می کنم. می خوابم. بیدار می شم. به جاده نگا می کنم. می زنه کنار. نماز. چند دقیقه وا میستین؟ معمولن هفت هشت دقیقه. می رم دسشویی. هوم چای پیدا نشد. عجب شهر مزخرفی. شهری که برای مسافر بدبخت چای نداشته باشه مزخرفه. اینو الان فهمیدم. بر می گردم سمت ماشین. هوم آب میوه خریدم با یه دونه از این چیز شیرنا. شبیه کلوچه ن مثلن. می خورمشون. تو بابلیم. اس ام اس می زنم سلام من بابلم داشتم رد می شدم گفتم سلام کرده باشم. جواب می ده سلام پس شهر مزخرف ما رو هم دیدی؟ کاش می شد بمونی و این صحبتا. خب من جنبه ندارم پنج صب از اتوبوس اس ام اس می زنم، تو دیگه چرا؟ آدم می خواد آسایش داشته باشه خب توی اتوبوس. پاپی نمی شم. خسته تر از اونم که بگم بابا حالا شهر شما تو تاریکی هم زیاد معلوم نیستا! بی خیال. داشتم می گفتم. اتوبوس می پیچه از خواب می پرم. وای عجب صحنه ی قشنگی. داره بارون می آد. خب اگه بری پایین تموم شده. بارونشم تقلبیه. وای چقده دره هه عمیقه. راننده نره پایین یه وقت. باید اصلن اشتباه نکنه تو رانندگی. ترمز می زنه. قلبم می زنه. بوق می زنه. می رینم به خودم. می پیچه، می ترسم. می خوابم. نره پایین! بیدار می شم. مرده م؟ نه نمردم. خب اگه بریم پایین با این جماعت در خواب، بهتره کفش پام باشه یا کفش پام نباشه؟ کفش پام باشه فک کنم بهتره. شاید نمرده باشم و بتونم در بیام از اون پایین. کی حال داره تو اون وضعیت کفش پاش کنه؟ کفشامو می پوشم. آماده می شم بریم پایین همگی. نمی ریم پایین. می خوابم. می پیچه. بیدار می شم. آهنگ گوش می دم. کاراوان می خونه. می خوابم. می پیچه. بیدار می شم. می خونه می خوابم می پیچه بیدار می شم. خب اگه بره پایین، اگه من برم پایین، اون چی می شه؟ غصه می خوره حتمی. دلم نمی خواد غصه بخوره. دلم نمی خواد وقتی اون پایینم بردارم بهش اس ام اس بزنم که ته دره م. دلم نمی خواد اصلن اینو. آقای راننده، لطفن درست برون. ساعت جان. زودتر بگذر پس. بذا تموم شه این مسیر. چرا این جوری شدم؟ من که با اتوبوس پیش از اینم رفتم این مسیرو. به خاطر تنهاییه؟ این که آدم هیچ دوستی باهاش نیس که فکرشو از ته دره منحرف کنه؟ هوم. جاده قشنگه. اما پایینش دره س. کلی درخت داره. اما پایینش دره س. کی پس می ری ته دره راننده؟ ببین الان بهترین موقع ست ها. همه مون خوابیم کسی نمی فهمه. الان که خوابیدم برو. می خوابم. بیدار می شم. نه نرفته هنوز. ساعت؟ سه دقیقه گذشته. انگار اصلن نگذشته. قصد نداره تموم شه. کی این جاده رو درست کرده؟ این همه پیچ. این همه دره. بیکار بوده حتمی. می خوابم. سه دقیقه ی بعد بیدار می شم. زمان برام مهم شده. کی می رسیم پس؟ کی تموم می شه این کابوس؟ هوم اگه برم اون پایین غصه می خوره حتمی. غصه نخور. ببین نرفتم که هنوز اون پایین. الان می رسیم. یه بار دیگه بخوابم بیدار شم رسیدیم. می خوابم. بیدار می شم. سه دقیقه گذشته. نرسیدیم هنوز. جلوی تونل تصادف شده. می زنه رو ترمز. آروم از کنارشون رد می شه. نچ نچ نچ نچ. ینی ما هم می ریم اون پایین؟ می خوابم. بیدار می شم. نرسیدیم هنوز. لااقل دو ساعت دیگه تو راهیم. خب بیا جوونمردی کن یه ساعت دیگه تموم شو جاده ی پیچ دار. خب چرا صاف نساختنت؟ بیا و از یه جایی به بعد صاف شو. می خوابم بیدار می شم. هنوز پیچ داره. هنوز داریم می ریم اون پایین. می خوابم بیدار می شم می خوابم بیدار می شم می خوابم بیدار می شم می خوابم بیدار می شم می خوابم بیدار می شم می خوابم بیدار می شم. دیگه نمی شمرم. دیگه نمی خوابم دیگه بیدار نمی شم دیگه ساعتو نگا نمی کنم دیگه جاده رو نگا نمی کنم دیگه دره رو نگا نمی کنم دیگه نمی ریم پایین ینی مردم؟ ینی تموم شد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر