۱۳۹۴ خرداد ۱۳, چهارشنبه

درباره‌ی فتوره‌چیسم

این‌ها تکنیک‌های ساده‌ای دارند: با خودزنی و توهین به خود شروع می‌کنند تا «لذّت توهین کردن» را از دیگران بگیرند. بعد تا می‌توانند به دیگران توهین می‌کنند، و این توهین کردن را تا سر حدِ اشباع می‌رسانند خوانندگانی که رودربایستی دارند با توهین شوندگان، لذّتی ناب می‌برند از تماشایِ چنین چیزی، کاری که خودشان جراتِ یا توانِ انجامش را ندارند و دیگری -که از قضا لایک‌خور هم هست- به بهترین شکل انجامش می‌دهد). میانه‌های توهین‌های ریز و درشت، به اشتباه‌های طرف مقابل گیر می‌دهند (از دفاع از ترجمه‌ی بد گرفته تا معنایِ آپاراتوس و غیره. چیزهایی که گاهی واقعاً جای دفاع ندارد و گاهی مرزِ بینِ حق و ناحق در آن مساله‌ی خاص به حدی باریک است که خواننده‌ی سوم نمی‌تواند به راحتی سره را از ناسره تشخیص بدهد).
بعد نوبت به فراخواندنِ دوستان و رفقا می‌رسد، برای تایید و هم‌دلی. برای شاخ و شانه کشیدنِ کامنتی و لایکی، و البته باز تاکید به این نکته که «این شمایید که دنبال لایک و کامنتید، نه ما. ما مخلصانی هستیم که بی مُزد و منّت و کامنت و لایک لگد می‌زنیم به بورژوازی».
این میان نکته‌ای هست که درکِ آن ضروری است، برایِ مایی که می‌خواهیم گه‌گاه نوشته‌هاشان را بخوانیم. داستان همان گزاره‌ی نخ‌نماست: هدف وسیله را توجیه می‌کند. شما نمی‌توانید به ایشان بقبولانید که معنایِ این واژه و اصطلاح این است یا آن، آن‌ها پنج دقیقه پیش از آن‌که وارد بحث شوند موقعیت‌شان را، موضع‌شان را و معنایِ اصطلاح و واژه‌ی مورد نظر را انتخاب کرده‌اند.

آدم‌ها را می‌شود از دشمنانی که برای خودشان انتخاب می‌کنند شناخت. دون کیشوت با آسیاب‌های بادی می‌جنگید، آل احمد با غربی که خودش تعریف کرده بود و این آقا با بهاره رهنما، پیمان قاسم‌خانی و «کامنت‌گذاران» می‌جنگد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر